ایستاده سبز و پر سرود
1
ایستاده
سبز و پر سرود
(درخت است دیگر)
تنها
دارکوبی به جانش افتاده
2
دم کرده ایم
از این همه صدای پنکه
از این دوران بی فرجام
شب
روز
روز و شب
دم کرده ایم
دم نمی زنیم
موریانه ها از شعر آغاز می کنند
استخوانهای پوک شاعر را می گذارند.
3
اینجا
وقتی شهاب آرزو می کنی
باید کمی مرقب بود
گاهی درست بر خانه ات
آوار می شود
فقط کمی آنطرف تر
باند خالی
هواپیمای c130
.
4
بی هوا
به خیابان زدند پرندگن
و پرنده خطرناک است
مرغ گونه ای بیماری ست
سیمرغ خطرنکتر
احتمال می رود
از شعر من گریخته باشد
-شعر در تعقیب-
پس به شما خواهم بخشید
کلید این باغ وحش را
برای ترانه ها
من
زندان بان خوبی نبوده ام